فصل دوم کارهای میدانی به پایان رسیده است، قوطیها بستهبندی شدهاند، سبزیجات منجمد شدهاند. حالا وقت آن است که خلاصهای از نتایج را بنویسم و برنامهریزی برای فصل سوم باغبانی را آغاز کنم. با وجود ناهنجاریهای جوی و عدم وجود تجهیزات مکانیکی در این لحظه، از نتایج زحمات خود بسیار راضی هستم. در زیر گزارشی مختصر دربارهی کشتها و کمی هم دربارهی تکنیکهای کشاورزی نوشتهام.
یادآوری میکنم که من طرفدار سرسخت کشاورزی ارگانیک نیستم و از همه مزایای تمدن مانند کودهای غیر ارگانیک، قارچکشها و حشرهکشها استفاده میکنم.
عکسهای کمی دارم، نمیتوانم خودم را وادار کنم به هیچ دلیلی به گوشیام دست بزنم. گزارشی دربارهی دیبیوت باغبانیام در سال 2020 دارم.
دانهها، کودها و وسایل حفاظت
در این فصل تصمیم گرفتم کمی متواضعتر باشم و تعداد بستهها را تقریبا نصف کردم. از برخی کشتهای سبز مانند مگنولیا و سالاد سیلور از آنها صرف نظر کردم و تعداد کمی از انواع لوبیا و کدو را گرفتم و از کدو پاتیسون صرف نظر کردم. سعی کردم چغندر و سیبزمینی بیشتری بکارم، همچنین از انواع بومی گوجهفرنگیها (متاسفانه، هیبریدها در همه چیز جز مزه بهتر هستند).
دانهها برای سال 2021.
در مورد وسایل حفاظت و تغذیه جداگانه خواهم نوشت و با طرحهای خودم به شما کمک میکنم. در این فصل تنها با مگس سفید نتوانستم کنار بیایم - هیچیک از داروها نتیجهی رضایتبخشی نداشت. امیدوارم به تپپیک امیدوار باشم، اما در 2022 آن را نگرفتم، فقط یک فصل گل کلم نخواهم کاشت. فتوکپی از فاکتورها و لیست خریدهای 2021 و 2022 را پیوست میکنم، همهی لازم را در سپتامبر با تخفیفهای خوب سفارش دادم. در لیستها داروهای انگور زیادی وجود دارد که طرحی برای آن بعداً منتشر خواهم کرد - آن را برای کمک به والدینم تدوین کردهام. من فعلاً بدون انگور هستم.
دوره نشا
بهعنوان خاک نشا از مخلوطی از پیت ماس، نارگیل، پرلیت و بیوگوموس خریداری شده استفاده کردم. نسبتها تقریبی هستند: برای 10 لیتر پیت ماس، 300 گرم نارگیل، 1 کیلوگرم بیوگوموس و 2 لیوان پرلیت. هیچگونه مشکلی با نشا نداشتم جز ائودما (آبنگاری) در فلفلها و بادمجانها که تقصیر من بود. همهی بیمارشدگان بهبودیافته و محصول فوقالعادهای دادند.
9 آوریل گوجهفرنگیها
9 آوریل بادمجانها
3 مه گوجهفرنگیها
3 مه بادمجانها
14 مه ذرت
14 مه گوجهفرنگیها
14 مه نشای خیار
گزارش عکسی کوچک از نشاها در 2021.
با نشا گوجهفرنگی، خیار، فلفل، بادمجان، ذرت، گل کلم، کدو و قسمتی کدو تنبل را کشت کردم. تمام نشاها تحت گرمایش پایین و نورپردازی قرار داشتند. جزئیات را در یک مطلب جداگانه کمی بعد بازگو میکنم. تغذیهها در دوره نشا به طور منظم و بر اساس توصیههای شرکتهای پیشرو در زمینه بذر انجام میشد.
طرح کاشتها و قرارگیری ردیفها
قطعه زمین من حدود 4 صدک مساحت مفید دارد، اما به دلیل ساختوسازهای همسایهها و درختان، بخش قابل توجهی از آن بعد از ساعت 3 بعدازظهر در sombra میرود، و صبحها sombra از آشپزخانه تابستانی من و یک درخت سیب بزرگ که باید برش داده شود، میآید (من هنوز هیچ درختی نکاشتهام!). با این حال، فضای کافی برای نواحی خوب روشن داریم. در طرح زیر سعی کردهام قرارگیری ردیفها را به تفصیل بر اساس جهات جغرافیایی نشان دهم. من نقشهام را روی کاغذ شفاف گرفتم و عناصر را در ویرایشگر گرافیک اضافه کردم. این یک نمای بالا با مقیاس نسبتا نزدیک به واقعیت است.
در امسال ردیفهای ثابت را با تیرکهای قابل دسترس جایگزین کردم. خیلی دچار مشکل شدم، گوجهفرنگیهای سنگین تمام پایهها را به پایین انداختند و یکی از ردیفها با لولههای آلومینیومی تحت فشار طوفان تاشو شد. در فصل آینده برنامهریزی میکنم که پایهها از لوله پروفیل باشند.
گوجهفرنگیها و فلفلها را با روش دور زدن نخ دور تنهشان بستری کردم و پسینکها را بهطور جداگانه بستری کردم. نخ را به یک میخ زنگزده بزرگ یا گیرهای از سیم ضخیم بست کردم که قبلاً قبل از کاشت نهالها در گودال به زاویهای کوبیدم، سپس گیاه را در گودال قرار داده و ۲-۳ دور دور تنهاش میچرخاندم. سپس نخ را به سیمی که روی پایهها کشیده شده بود وصل میکردم. برای فلفلها از یک پایه چوبی کهنه به جای سیم استفاده کردم. افسوس که برای گوجهفرنگیها چوبها کافی نبود - زیر وزن آنها همه چیز آویزان شد، باورش سخت است وقتی به گیاهان در عکس بالا نگاه میکنید. گوجهفرنگی «یادویگا» لولههای آلومینیومی را خم کرد (کرکرههای کهنه ۱.۵ متری).
با برنامهریزی برای باغچهها، موضوع سازگاری گیاهان را مطالعه کردم. بهطور کلی، تمام این جدولهای سازگاری یکنوع چرند علمی است. کارهای خود را در این مورد بهصورت یک مقاله تدوین کردم.
حال به طور جداگانه به کشتها میپردازم.
گوجهفرنگیها
کشت گوجهفرنگیها برای نشاء در تاریخ ۱۰ مارس انجام شد و همه آنها بهطور کامل بزرگ شدند. دو هفته قبل از کاشت مجبور شدم آنها را به سطلهای یکلیتری منتقل کنم که این خودش نیاز به مقدار زیادی مخلوط خوب داشت، باید دو بار در روز این درختان را جابجا میکردم، و مداوم مورد حمله گربهها برای نشاء قرار میگرفتیم. نتیجه: بذرها را زودتر از سهشنبه سوم مارس نکشتید، یا بهتر است به روزهای اول آوریل برای کاشت در زمین آزاد صبر کنید.
سه هیبرید کاشت کردم: اومنیای آلو، فلفلهای چری کتانهای ks 3690 و نیمهدترمینان یادویگا. در مجموع حدود ۳۵ بوته با چند مورد حذف و از دست دادن بهخاطر دو طوفان و تگرگ بوده است. میوهها فراوان بودند. با چنین محصولی برای یک خانواده دو نفری حتی نیمی از کشتها نیز کافی بود. مجبور شدم تقریباً هر روز همه آنها رو فرآوری کنم، از گوجهفرنگیها خوردیم و generously آنها را اهدا کردیم. به خاطر درمانهای به موقع، ضرری از بیماریها نداشتیم، فقط اومنیای به آلتارناریا مبتلا شد و این بر کیفیت نگهداری تاثیر گذاشت، ولی به کشت کل ضرری نداشت.
گوجهفرنگی چری زرد نوع خوشهای ks 3690 ما را تا اکتبر با گوجهفرنگیهای شیرین پر کرد و تا آخر با فیتوفتورا مبارزه کرد. با هرسهای مکرر خسته شدم - بدون هرس بهداشتی، این گوجهفرنگیها همان درختچههای واقعی هستند که به طور مستمر گل میدهند، خوشههای میوه میسازند و پسینکها تولید میکنند. چری خوشمزهای برای زمین آزاد با کیفیت نگهداری فوقالعاده. یکی از معدود هیبریدهایی است که پس از چیدن از شاخه میتواند طعم بهدست آورد. سال ۲۰۲۲ دوباره با نسخهای کمی بهبود یافته - ks 1549 نامش را تکرار میکنم.
اومنیای را تکرار کردم، اما دیگر این کار را انجام نخواهیم داد. گوجهفرنگی فنی خوبی است، ولی میتوان هیبرید آلو خوشمزهتری پیدا کرد. آن را با «Толстой»، «Асвон» و «Каста» عوض خواهم کرد.
یادویگا از کیتانو یک گوجهفرنگی زیبا و با محصول مناسب است با طعمی متوسط. در سه تنه رشد دادم. ممکن است این ناشی از کمغذایی و شرایط آب و هوایی سخت باشد: خورشید به اندازه کافی نبود و بارشها زیاد بود. به هر حال یادویگا برای گلخانههای پلاستیکی و تغذیههای شدید ایجاد شده است و من نمیتوانم در زمین آزاد خیسخوردن مواد مغذی را در بارانهای موسمی که این تابستان بر ما بارید، تنظیم کنم. میوهها در انتهای فصل به دلیل بیشپروری ترک خوردند. چندین بار بوتههای تحت فشار پایههای فلزی را له کردند. من محصول را وزن نکردم، اما میتوان حدودی از آن در عکسها تخمین زد. کمبود در طعم تأثیر منفی بر تجربیات من گذاشت و در آینده نزدیک دلیلی برای تکرار آن نمیبینم. قصد دارم از «بобکات» به عنوان گزینهای خوشمزه و با حجم محصول استفاده کنم.
گوجهفرنگیهای محلی، بومیِ کم پنجتایی و کوچک بودند، با طعمی خوب، ولی به بیماری دچار بودند با توجه به درمانها و باروری مطلوب نبودند. نشاء از طرف من به عنوان یک هدیه با ریشههای مشخص و ضعیف بود. من تصمیم گرفتم به نوع تعیینشدهای با میوههای کوچک صورتی شانس بدهم و بذرها را جمعآوری کردم. دوباره امتحان میکنم. به بومیها «چایکا» را اضافه میکنم - یک نوع محبوب با ارتفاع کم که در اینجا بهطور مستقیم کاشته میشود.
مطمئن نیستم که بتوانم کمتر از ۳۰ ریشه را بپرورم، زیرا دوست دارم همه چیز را امتحان کنم و ترجیحاً در یک فصل))).
خیارها
از خیارها خرسندم، اگرچه بدون مشکلات اضافی نیست. تجربه قبلی نشان داد که نشاء باید حتماً وجود داشته باشد - من نه از نظر مالی و نه از نظر عاطفی آمادهام تا ۳-۴ بار نشاء کنم. به دنبال آن، در اوج فصل نمیتوانی به راحتی بذر خوب پیدا کنی، پس فقط نشاء موجود است. ما بهوسیلۀ ۱۰ بوته از ۱۵ بوته کشتشده به محصول دست یافتیم، بنابراین بر روی ۱۵ ریشه توقف میکنم.
کشت برای نشاء در تاریخ ۲۷ آوریل انجام شد، در زمان کاشت ۵ برگ واقعی وجود داشتند، که کمی بزرگتر شده بودند. آنها را در پوششی از اسپانباند ۳۰ و با پلاستیک در بالای آن برای جلوگیری از بارشهای شدید کاشتم. در روز سعی میکردم پلاستیک را برای تهویه باز کنم. توانستم از پوسیدگی ریشه جلوگیری کنم، مگسها تقریباً وجود نداشتند (درمان با حشرهکشها و کنهکشها براساس برنامه).
خیارهای شاکتی و نیبوری را در روند رشد نتوانستم از یکدیگر تشخیص دهم. وقتی که از گلدانها به گلدانهای اصلی منتقل میکردم، نشانهگذاری روی بوتهها را فراموش کردم. بنابراین پیشنهاد میکنم هر دو واریته را امتحان کنید - طعم خوبی دارند، هم تازه و هم در ترشی. در شستشو امتحان نکردم. به طور متوسط بیمار شدند، با وجود درمانها، از بیماری پرفورانسی کم رنج بردم، اما در منطقه ما زمینه عفونت خیلی بالاست و هیچکس درمان نمیکند. هرس بهداشتی برگها در شرایطی که دچار آلودگی سفیدک دروغی شد، خیلی کمک کرد و با درمانهای متعادل، خیارها به مدت حداقل 5 ماه بارور شدند. من بهصورت 4-5 ساقه پرورش دادم، در هر گره حداقل 2 خیار، که دچار رشد بیش از حد نشدند و بدون فضای خالی بودند. تغذیه مرتب بود و در گودالها کمپوست گذاشتم.
ریگال، خیارهای گردهافشانی شده از شرکت کلازه ناامیدکننده بود، و من انتظار زیادی از آن داشتم. نه بازدهی و نه طعم آن من را تحت تأثیر قرار نداد. آرام رشد کرد، گلهای خالی زیادی داد و میوههای کمی نیز داشت. خیلی دیر بیمار شد، اما این موضوع تأثیری بر تعداد خیارها نداشت. تغذیهها طبق برنامه بودند و همه خیارهای دیگر به خوبی پاسخ دادند، به جز ریگال. سه بوته را در تپهای از خاک سیاه که بعد از حفاری سپتیک باقی مانده بود، کاشتم و دیگر اینگونه نخواهم کاشت - نگهداری، درمان و برداشت محصول و هدایت جوانهها دشوار است. هرچند که شکل خیمهای آن زیباست. به هر حال، خیارهای روی توری بهترین راهحل هستند.
خیارهای “خیمهای” روی پایه
فلفل و بادنجان
فلفل ترکی از یاکسل آرماگدون حتی در زمینهای باز شمال اوکراین محصول فوقالعادهای تولید کرد. بوتهها با پتانسیل رشد نامحدود، تا زمان پاکسازی بهداشتی باغچه شکوفه دادند. در هیچ شرایطی گلها را نریختند. یک گیاه بین 12 تا 18 میوه کاملاً رسیده به بیولوژیکی بالغ داد. اگر هوا مساعد بود… در 2022 دوباره آرماگدون را تکرار میکنم.
فلفلها حداقل 20 سانتیمتر طول داشتند و وزنشان حدود 250-300 گرم بود.
بین گرهها کوتاه بود، در هر گره گل وجود داشت.
بذرها بدون خیساندن، 27 فوریه کاشته شدند. جوانهها 11 مارس ظاهر شدند، همه 8 عدد جوانه زده و تا کاشت در خاک زنده ماندند. درمانها طبق برنامه پیشگیرانه بودند، گیاهان بیمار نشدند و هیچ کمبودی نیز نشان ندادند. طعم آن 8 از 10 بود، خیلی بیشتر “فلفلی” از بلوزرکا بود. اما برای بازکردن عطر آن باید منتظر رسیدن بیولوژیکی بود، قابلیت انبارداری و رسیده شدن آن عالی بود و تا دسامبر در خانه باقی ماند.
فلفل یانیکا خوب بود، با دیوارههای ضخیم، زودرس. به سختی قرمز میشود و به مراتب بدتر از فلفل ترک است. به عنوان یک گزینه جایگزین برای بلوزرکا - کاملاً مناسب است. من از طعم و عطر آن راضی نبودم، اما باید در نظر داشت که در عرضهای جغرافیایی من خورشید کافی برای پرورش نایتشوهای خیلی کم وجود دارد، بنابراین من شکایتی ندارم. فعلاً قصد تکرار ندارم.
فلفل از مواروسید اینگرید هیچ یک جوانه نزد، من اصلاً در خرید این بذرهای چک خوش شانس نیستم و دیگر نمیخرم. مارکونی رد از بین هشت عدد دو تا جوانه زدند و روی دو بوته کوتاه 5 فلفل رنگ پریده داشتند. حدس میزنم نوع آن عوض شده باشد. بذرها “به قیمت دو کوپک در کیلومتر” بودند و من انتظار زیادی از آنها نداشتم، بنابراین عمده انتظاراتم بر روی کیتانو و یاکسل بود.
بادنجانهای گوردیتا، از باقیماندههای سال گذشته. خوشمزه، پرمحصول و بلند قد. به خوبی نوسانات جوی را تحمل میکند و دستهایم به سمت کنده شدنش میرود. به علاوه، من همچنین با کود برگ آن را سوزاندم - غلظت بالا مانند علفکش عمل کرد و برگها به مانند ویروس پیچیده شدند. با این حال، تمام جوانهها جبران کردند. بر روی بوته بین 5 تا 7 میوه ایجاد شد، بعد از آن، آفت خیار و فوزاریوم کار خود را کرد. من نمیدانم چگونه با این بیماری مبارزه کنم، فوزاریوم در مرحله باردهی زیاد ظاهر میشود و نمیخواهم که هر نوع دارویی را به ریشه تزریق کنم. فعلاً با او کنار آمدهام، اما هنوز باید بر روی تکنیکهای کشاورزی کار کنم، زیرا میتوان از فوزاریوم پیشگیری کرد.
کدو و کدوحلوایی
در این سال، ما به 5 بوته کدو زکینی نیاز داشتیم - چهار مری گلد و یک کدو سال گذشته از کیتانو. چیز خاصی نبود، خوشمزه و بارور، به مدت طولانی به رشد زیاد نمیرسیدند و بیمار نمیشدند. تکرار نخواهم کرد، و میخواهم از واریتههای دیگر امتحان کنم.
کدوحلوایی عشق من است و از نگاه اول، نام آن باتر نات (روغن گردو، باترنت و غیره) است. طمع من را مجبور کرد تا 9 عدد نشا بکارم، 4 عدد کدو ژاپنی اچیکی کوری و چند عدد کدو عرباتی دیررس. نشاهای کدو کمی بیمار شدند و با آنها گیاهان مستقیم به خاک کاشته شده همقد شدند. باتر ناتهای فوقالعاده بارور حدود 40 میوه تولید کردند و تماماً بر روی گیاه کامل بالغ شدند. عرباتی 6 کدو تولید کرد، که فقط دو عدد از آنها واقعاً با واریته مطابقت داشتند. اچیکی کوری چند عدد میوه با گوشت بسیار نازک تولید کرد و همچنین ویروس گرفت. آنها فقط با چاقو پاک میشوند، و در هنگام پخت به خوبی عطر خود را نشان میدهند و در سرخ کردن و آبپزی به سرعت تبدیل به لعاب میشوند. با ادامه کاشت باتر نات ادامه خواهم داد، چون برای من کاملاً ایدهآل است.
ذرت شیرین
برای اولین بار کاشتم. اسپیرین هیبریدی از سینجنٹا به صورت نشا (کاشت 27 آوریل) و نوع خوشبو به صورت مستقیم کاشته شده. هر دو نوع خوشمزه و شیرین هستند، اما خوشههای اسپیرین به خوبی گردهافشانی شدند و تعداد زیادی جوانه دادند که من تصمیم گرفتم نگه ندارم. با وجود کمک من در گردهافشانی، غلافها پر نشدند. ممکن است گیاهان برای گردهافشانی کامل کم بود. همچنین من به آنها خیلی خوراک ندادم. در فصل بعد، تعداد زیادی میکارم و سعی میکنم بهتر تغذیه کنم. با موفقیت کلمهای تمیز شده از برگها را فریز کردم و به مدت ۱۰ دقیقه در بخارپز پختهام بدون اینکه آنها را از قبل ذوب کنم.
کلم، چغندر و کشتهای سبز
نشای گلکلم چندین بار تحت تأثیر افتادگی و حملات (گربهها) قرار گرفت. با این حال، چیزی رشد کرد و تا سرحد فوقالعادهای توسط مگسهای سفید مورد حمله قرار گرفت. بعد از تمام آن شیمیایی که روی آن ریختم، دیگر اشتهای خوردن کلم را نداشتم. راضی نیستم، یک یا دو فصل را از دست میدهم.
اما کلم سفید به دور از برنامه کاشته شد، به صورت دیرهنگام و مستقیم در خاک. پنج نشا پس از تمام بارندگیها جان سالم به در بردند و سرهای قوی خوبی دادند. هنوز کلمهای خود را در سوپ میخوریم. اگر اشتباه نکنم، هیبرید «کماندور» (شاید هم «بریگادیر») است.
چغندر «پابلو» و «بوردو ۲۳۷». بر روی بوردو سیروسبوروز وجود داشت، اما درمان پیشگیرانه آن را کنترل کرد. هر دو نوع بسیار خوشمزه هستند، اما بوردو به رشد بیش از حد تمایل دارد، در حالی که پابلو به طور یکنواخت رشد کرده است، مانند بستهای که روی آن نوشته شده. بوردو چند جوانه از بذر داد، اما من تصمیم به رقیقسازی نگرفتم. و از آن پشیمان نشدم: گیاهان به طور کامل مانع توسعه یکدیگر نشدند، مهم این بود که به موقع بین ردیفها را زیر و رو کنم تا ریشهها جایی برای رشد داشته باشند.
به کشتهای سبز، اسفناج اصلاً خوب نشد و این برایم تعجبآور بود. سال گذشته به آن افتخار میکردم. البته، نژاد «ماتادور» بود، از یک بسته بسیار ارزان. به سختی جوانه زد و به صورت علفهای هرز رشد کرد. کمی بذر خودجمعآوری «اسپیرواس» میکاشتم - خصوصیات نژادی را حفظ کرد. برای سالادها همه چیز خوشمزه، آبدار و مطابق با ویژگیهای اعلامشده بود. در بالا عکس بذرهایی که کاشتم وجود دارد.
دردانههای عالی «سکیف» و «ماموت»، دوباره آنها را کاشت میکنم. جعفری سال گذشته بوتههای زیبایی داد، گلآذینها را بهطور منظم چیدم، در پایان فصل آن را درآمدم و بذر تازهای میکاشتم. راکولا «وایلد سیلوتا» بسیار زیبا و از نظر طعم عالی است، اما هنوز نمیدانیم که چند ساله است یا نه - در بهار خواهیم فهمید. بوته خوبی بالای زانو میدهد و تا اوایل پاییز به طور فراوان گل میدهد و آخرین زنبورها بهطور خاص روی سیلوتا عیش میکردند. کرفس سال گذشته تحت تأثیر جعفری قرار گرفت، یک ساقه ضخیم بهوجود آورد و به فریز برای سبزیجات سوپ رفت. فکر میکنم کرفس برگی که در این فصل کاشته میشود، به همین اندازه در بهار ۲۰۲۲ مرا شاد خواهد کرد.
پیاز باتون از بذر دانههای سیاه را دیر آغاز کردیم، باید آن را تقریباً در اسفند بکاریم. این گیاه چند ساله است، بنابراین امیدوارم به باقیماندههای سال گذشته (اکنون سبز و بیوقفه در سرما و گرما) بپردازم. باید جوانههای جانبی یا بچههایش را تولید کند.
سیبزمینی
سیبزمینی را در تاریخ ۳۰ آوریل در خندقهایی با فاصله ردیفهای ۸۰ سانتیمتری کاشتم. نیتروآمفوسکا و «رِمبِک» را برای دفع مدفون و کرم خاکی ریختم. برای سیبزمینیها از «تکسیو ولوم» از «بایر» استفاده کردم، در مجموع حدود ۱۰۰ عدد سیبزمینی از سه نوع - «ماوریک» هلندی و دو نوع بومی. دو بار به شدت خاکورزی کردم و آن را از بیماریها و حشرات درمان کردم. بعد از برداشت وزن کردم - ۱۵۰ کیلوگرم. راضیام، برای ما کافی است. سیبزمینی هلندی به بیماری ویروسی مبتلا شده بود، تماماً در پراز، اما بسیار خوشمزه بود. سیبزمینیها همگی یکسان و دارای شکل درست بودند. سعی میکنم بار دیگر در یک مزرعه ایزوله پرورش دهم.
بعد از گلدهی تعداد زیادی کرم بود، که با موفقیت متغیر کنترلش کردم. «تکسیو ولوم» واقعاً کار خود را یک و نیم ماه انجام داد - موجودات زمستانی به صورت دستهای دور بوتههای تازه جوانه زده میافتادند. بعد از اینکه تمام سیبزمینیهای همسایه را خوردند، ارتش خطدارها به سمت سیبزمینی من حرکت کرد.
ویروس فیتوفتر بهخوبی در آخرین لحظه آمد، سیبزمینیها سالم ماندند. اما این فقط به خاطر درمانهای پیشگیرانه بود، که در پایان فصل نیروی انجام آن را نداشتم و زمانش نبود. درباره طرحهای خود بهطور جداگانه توضیح میدهم.
مالچکاری و سایر تکنیکها
علفهای هرز را بهطور مستقیم از روی ردیفها برداشت کردم و حتی یک بار هم بیل زدم - فقط بهصورت دستی بیرون کشیدم. در قسمت استراحت زمین، چندین بار با داس دستی چمن زدم و این سبزی برای مالچ استفاده میشد. به محض اینکه مالچ پوسیده میشود - علفهای هرز را بیرون میکشم و زیر گیاهان زراعی و در بین ردیفها قرار میدهم. این برنامه کاملاً من را راضی میکند.
بهعنوان مالچ، همچنین از برگهای کاج استفاده میکنم که برای فلفل راحت بود.
بهعنوان یک نکته، مورچهها در این فصل مزاحم نشدند. نمیتوانم بهصورت قطعی بگویم که آیا این موضوع با استفاده از «رِمبِک» ارتباط دارد یا نه.
از بیوپراکتها استفاده نکردم. و در حال حاضر هنوز هم برنامهای در این زمینه ندارم. با این حال، بهکارگیری «تریخودرما» برای مالچ ضرری نخواهد داشت، اگر زمان و تمایل داشته باشم که همه اینها را آماده کنم.
در زمینه کشتهای سبز هنوز موفق نشدهام. کشت پاییزی بعد از سیبزمینی با شبدر به هدر رفت - جوانهها خشک شدند. خردل فرصتی برای رشد پیدا نکرد. برای بهار بذرها را جمعآوری کردهام، در سال ۲۰۲۲ سعی میکنم طبق روال که از میانههای اسفند شروع به کاشت خردل میکنم، سپس خواهیم دید.
P.S. به ما یک گربه جوان ملحق شده است. خودش آمد، مدت زیادی در محاصره نشست تا ما تسلیم شدیم. او را درمان کردیم، برای زمستان یک خانه گرم ساختهایم و خانمهای ما مجبور شدند او را به جمع خود بپذیرند. دختران استریلیزه شدهاند، با این حال او تلاشهایی برای نشستن روی آنها دارد، بنابراین حالا به داروهای خوابآور نیاز دارد (هنوز به عملی کردن جراحیاش نرسیدیم).
سعی کردم همه چیز را به طور مختصر بنویسم، اما مثل همیشه یک متن بزرگ شد. اگر کسی این را تا انتها خواند - ارسالکننده نورهای خوبی برایتان!